روزهای دوست داشتنی زندگی ما
سلام پسر گلم
امروز دومین روزیه که شما از صبح تا ظهر پیش مامان نیستی و تا برگردی خونه من یه کم احساس تنهایی میکنم ولی تا یه ناهار خوشمزه واست آماده کنم و کمی خودمو سرگرم کنم دوباره بر میگردی خونه
خدا رو شکر امسال کلاست و مربی جدید رو خیلی دوست داری و خوشحال از اینکه دیگه بزرگ شدی و میری پیش دبستانی صبح زود از خواب پا میشی صبحانه میخوری و خیلی پر انرژی از خونه میری بیرون و دعای من پشت سرت اینه که سالم و سر حال به خونه برگردی
جوان تر که بودم عاشق پاییز بودم و زمستان
به فصل تاهل که رسیدم علاقه ام به تابستان بیشتر شد و
از سالی که باگرفتن بهترین و زیباترین هدیه ی زندگیم در خرداد عجیب دلبسته ی بهار شده ام.
و الان هر چهار فصل سال برایم زیبا و دوست داشتنیست
بهار را با همه زیباییش گذراندیم تابستان گرم را با همه خاطرات گرمش بدرقه کردیم، باشد که روزهای پاییزی و زمستانی خوب و پربرکتی در انتظارمان باشد.
پسر عزیز مامان روزهای پاییزییت رنگین کمانی و پر از عشق باد.