هوای دلم
خوشحالم اينجا و آرامشی كه در اين خانه برقرار است هميشه يه جايیست برای نوشتن حرفها و شيرينكاریهای كودكانه تو، جاييست برای ثبت شيطنتهات ، خندههايت و به تصوير كشيدن عكسهای معصومانهات، اما خوشحالم که اينجا و این خونه هست ، برای نوشتن دلتنگیهای گاه و بیگاه يك مادر
امروز دلم عجیب گرفته و دلتنگه
دلم هوای مدینه را داره...دلتنگ کعبه ام ...
دلم دو رکعت نماز در مسجدالنبی می خواهد... دلم هوای اشک و آه و ناله در حیاط مسجدالنبی را دارد... دلم هوای آسمان آبیش را کرده... دلم حرم می خواهد...
دلم لباس احرام میخواهد و مسجد شجره و زمزمه زیبای لبیک ،اللهم لبیک، لا شریک لک لبیک، ان الحمد والنعمه لک والملک لا شریک لک لبیک و حرکت به سمت کعبه
دلم سجده در برابر کعبه را میخواهد...سجده ای که وقتی برای اولین بار چشمت به کعبه می افتد پاهایت سست میشود و سجده در برابر عظمت کعبه...کاش سجده ام در برابر کعبه تا ابد طول می کشید.... کاش خدا از همان جا روحم را از تنهایی نجات می داد...
دلم طواف کعبه میخواهد... کاش هنگام طواف خانه ات حتی برای یکبار نگاهم از کعبه و آسمانش غافل نمی شد...
دلم دو رکعت نماز طواف میخواهد... کاش دوباره می توانستم با آب زمزم وضو بگیرم.... فقط یک بار دیگه...
دلم صفا میخواهد و هوای صفا و مروه دارد ...و زمزمه های زیبای سعی بین صفا و مروه...
سینه ام کوه بغضه و دلتنگی ، دل در آن آرام نمی گیره... صدای اذانش ، صدای تلاوت قرانش ، صدای حمد و تسبیحش و حتی صدای سکوت هنوز گوشم را نوازش می دهد ....
نگاهم رو به زمین است و دلم رو به آسمان ...شرم دارم از نگاه به آٍسمان خدا می ترسم خدا دلگیر باشه که چرا حالا دلتنگم ... چراحالا که گناهانم را کرده ام... من خدارا فراموش نکرده بودم فقط کمی فاصله گرفته بودم اما این فاصله را چه جوری باز گردم ؟ با چه رویی ؟ می دانم آغوش خدا باز است اما با چه رویی من خود را به این آغوش بسپارم... کاش زودتر می دیدمش... کاش خدا دوباره طواف کعبه نصیبم می کرد... کاش..............
التماس دعا